این حریفان همه هرجایی و پستند و تو نه
کم ز پتیاره و پتیاره پرستند و تو نه
این گدایان به تمنای جوی سیم تنم
چون چنار از سر خواهش همه دستند و تو نه
چون سپیدار رز آویخته، این بی ثمران
خویشتن را ثمر عاریه بستند و تو نه
از تنم فرش هوس بافته خواهند و به عهد
رشته صد مرحله بستند و گسستند و تو نه
جرعه نوشان قلندروش سرگردانند
یک شب از صد خم و صد خمکده مستند و تو نه
دامن هر که گذشت از برشان، بگرفتند
گل خارند و به هر دشت نشستند و تو نه
ماه افتاده در آبند و سراپا به دروغ
رونق خویش به یک موج شکستند و تو نه
لیک با این همه صد حیف که در بیماری
گرد بالین من اینان همه هستند و تو نه.